WikiSeda

بزار از نگاهت همین چند
ساعت واسه من بمونه
با این چند ساعت چراغای
این خونه روشن بمونه
حالا که نمی شه تمام تو
سهم منو زندگیم شه
بزار چند ساعت نگاهم این
عشقو با چشمات سهیم شه
صبورم که باشم نه طاقت ندارم نبینم تورو
اگه سنگ بارید اگه سیل اومد تو بی من نرو
اگه خیلی سخته اگه خیلی دوره اگه حتی دیر
این چند ساعت همین دلخوشی رو تو از من نگیر
از این سرنوشتی که بهش
دچارم مگه بدترم بود
یه مشت خواب بد شد همه
رویاهایی که تو سرم بود
تورو اینجوری کم همون آرزو
بود که هیچوقت نکردم
ببین ترس دوریت با من کاری
کرده که راضی به دردم
صبورم که باشم نه طاقت ندارم نبینم تورو
اگه سنگ بارید اگه سیل اومد تو بی من نرو
اگه خیلی سخته اگه خیلی دوره اگه حتی دیر
این چند ساعت همین دلخوشی رو تو از من نگیر