WikiSeda

همه توی عالم خبر دارن از من که دیوونه کردی منو دیگه رسما همه توی عالم خبر دارن از من که دیوونه کردی منو دیگه رسما آخه من اسیر جادوگر چشمای توام که یه لحظم نمیشه ازش دل بکنم تو خواب وخیالم چه رویایی داشتم از عشق که می گفتن محل نمی ذاشتم حالم خوب و خوش بود دلم پر امید تا یه روز الماس چشمای تو قلبمو دزدید حالا من اسیر جادوگر چشمای توام که یه لحظم نمیشه ازش دل بکنم هر چی که پیش بیاد با تو دلم راضیه بش دیگه من غیر تو هیچ چی نمی خوام تهش تو فقط جون بخواه هرچی که خواستی روی چش حتی اگه بهم بگی عشق منو داد بکش حالا تو جونمی تو رگ و خونمی عشقتو من می خوام داد بزنم حالا تو جونمی تو رگ و خونمی عشقتو اینجوری فریاد بزنم تو مثل زمینی منم مثل ماهم... نه تو خورشیدی و من واسه تو یه مردم که با همه دنیام دور تو می گردم آخ که اون صورت زیبای تو آروم دلم که یه لحظم نمی خوام ازش دل بکنم هر چی که پیش بیاد با تو دلم راضیه بش دیگه من غیر تو هیچ چی نمی خوام تهش تو فقط جون بخواه هرچی که خواستی روی چش حتی اگه بهم بگی عشق منو داد بکش